(سوره بقرة)
آقا یه سوالی چند وقته ذهن منو مشغول کرده.
من تا حالا فک میکردم (و میکنم) که مفهومی به نام «صبر» وابسته به وجود داشتن «انتخاب» هست. ینی تو اول باید یه انتخابی داشته باشی بعد حالا در این انتخابت صبر پیشه کنی و انتخاب درست رو انجام بدی. مثلا یکی بهت بیاحترامی میکنه، تو دوتا انتخاب داری: یا بزنی دهنشو سرویس کنی:) یا «صبر» کنی و بگذری مثلا.
ولی نمیفهمم چرا بعضی موقع ها آدما اشتباه از این اصطلاح استفاده میکنن. مثلا به کسی که عزیزی رو از دست داده میگن خدا بهتون صبر بده.
آخه الان طرف چجوری میتونه صبر نکنه؟!! در مقابل چی اصن صبر کنه؟!! اگه چیکار بکنه میگن صبر نکرد؟؟ مثلا اگه دق کنه و بمیره میگن نتونست صبر کنه؟
تنها حالت صبر نکردن تو این شرایط همین به ذهنم میرسه که طرف مثلا دق کنه. اگه واقعا تنها حالتش همینه بگین من خیالم راحت شه دنبال چیز دیگه نگردم! :)
پ. ن.: برداشت شخصیم از آیات بالا همون حالت عادی صبره که ملازم «انتخاب»ه. وگرنه در مورد وقایعی که آدم هیچ انتخابی نداره صبر تعریف نشدس.
درباره این سایت